سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زلال دل
 
قالب وبلاگ

 

                                 بسم الله الرحمن الرحیم

 

در خبرها آمده بود که رییس جمهورامروز در جمع سفرای ایرانی با اشاره به مذاکرات هسته ای گفتند عده ای تا هر وقت مذاکرات شروع می‌شود برخی‌ می‌گویند ما داریم می‌لرزیم، به جهنم، بروید و جای گرم برای خود پیدا کنید.!!!
این خبر در بیشتر خبرگزاریها و سایتهای خبری به تیتر نخست سخنان رییس جمهور تبدیل شد در حالی که تخلیلگران مسائل سیاسی این ادبیات را شایسته سیاستمداران مشتاق نقد و مدعی تدبیر و امید ، نمی دانند  و از طرفی آنرا مغایر شعارهای  ایجاد  وحدت وهمدلی در درون نظام  می خوانند .


برخی کارشناسان در بررسی کلام رییس جمهورمعتقدند که  "ما داریم می لرزیم"  مصداقی در میان منتقدان مذاکرات ژنو  نداشته وهیچ سنخیتی با  ماهییت منتقدانی  ندارد که خود دارند  مذاکره ای را به نقد می کشند که مبنای آن خدای نکرده  ترس از هیبت قدرتهای پوشالی باشد 

اتفاقا آنان  برایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه  وزیاده خواهی های آنان در مذاکرات و برنترسیدن مذاکره کنندگان  از بلوف های امپریالیسم تاکید دارند و لذا سرمای محنت غرب را برگرمای شیرین پذیرش سلطه وبرخورداری از مواهب مادی ، ترجیح می دهند....

به نظرمیرسد به زودی شاهد خواهیم بود  این نکته از سخنان رییس جمهور با واکنش شدید منتقدان مواجه شود و در ادامه احتمالا  روزهای آینده نقادان پاسخهایی در خور سخن گفته شده در عرصه سیاسی ابراز میکنند که خوراک خبری جنجالی  برای سایتهای خبری و برخی مطبوعات خواهد شد ...........

مطاب مرتبط گذشته

-خروج از بن بست!93/4/20

- نتیجه مذاکرات ؟! (2)  93/4/12

-عینکی که شکست!93/4/5

-  کدام \ما میتوانیم\ یا کدخدا !  93/2/29

- تسلیم و امید!!! 92/9/3

ثمره نرد عشق باختن 92/9/2

-مذاکره برای تحریم بیشتر !! 92/7/22

-نتیجه مذاکره ....(1)  92/7/9

- آیا غرب تحریمها را کم خواهد کرد ؟! 92/4/24


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/5/21 ] [ 7:27 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]

 

                               بسم الله الرحمن الرحیم

  در سکوت مرگبار مدعیان حقوق بشر و دموکراسی   ، کودکان مظلوم غزه هر روز در مسلح شرافت انسانی  صهیونیسم بین الملل قربانی میشوند وریاکاران عافیت طلب غرب و عرب با انکار این جنایت ، کودک کشی را دفاع مشروع  مینامند وفقط احمقها هستند که این دروغ بزرگ  را باور  میکنند و چقدر دنیا پر از احمق است ....
تصاویر صورتهای سوخته و سیاه شده یا خونین خردسالان زخمی  یا به شهادت رسیذه غزه ، دل هر انسانی را به شدت میفسرد

اما در دنیای متمدن امروز ، انسان نمایان گرگ صفت تنها به منافع خویش در ریخته شدن خون بیگناه ترین آدمهای روی زمین می اندیشند
در حالی که ناله ظالم سوز مظلومان غزه گوش جهان را فرا گرفته دو پایان کفتار خو که از انسانیت تنها نشانه  اشان به دست داشتن چماق حقوق بشر است وتنها آنرا نژاد پرستانه در حمایت از هم کیشان صهیونیسم خویش  بر فرق منادیان سلطه ستیز عالم فرود می آورند وبا آن از قتنه گران عالم پشتیبانی میکنند
میدانی بدتر از این درد وظلم چیست؟! دیدن حیوانات دوپایست که خود را مسلمان میخوانند و به جای یاری بی گناهانِ پاره تن اسلام یعنی قدس شریف ، بانام دین ، تیغ بر مسلمانان عراق وشام کشیده اند و صهیونیستها را مظلوم میدانند!!
واما احمقتر از این دوگروه یادشده شیطان صفتان لانه کرده در مطبوعات و رسانه های مکتوب داخلیست که به دنبال مطامع نفسانی چشم و گوش بر خروش سلطه ستیز غزه بسته است و با کنایه و اشاره  مظلومان غزه را به سلفی گری متهم کرده اند !!......
خدایا بیش از این مسلمانان جهان را شرمسار کودکان غزه باقی مگذار.......


[ یادداشت ثابت - جمعه 93/5/11 ] [ 4:21 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]

 

                                 بسم الله الرحمن الرحیم

امروزهنگام سحر  به گوشی همراهم سرکی کشیدم وچشمم به تعدادی پیام در یکی از گروه های اجتماعی به نام مدافعین حرم افتاد که خواندن یکی از این پیام ها  آسمان دل ابریم را بارانی کرد وخواب را  از سرم پراند ....
دوست دارم این راستان را اینجا دوباره نقل کنم تا شاید ادای دینی کرده باشم
دعوت میکنم با خواندن این متن مهمان ویژه ی یک شهید شوید...
آن طور که خودش تعریف میکرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران .
علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد.
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.
بعد از چند ماه،خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد.
یکی دو سالی گذشته بود و او و همسرش این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندند. سفره ی ساده ای پهن میشد اما دلشان، از یاد خدا شاد بود و زندگیشان، با عطر شهدا عطرآگین.
 تا اینکه...
تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسر عمویش که از بازاریهای تهران بودند برای کاری به اهواز آمدهاند و مهمان آنان خواهند شد.
آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی میشد که از تهران نرسیده بود و او این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود.... نمیخواست شرمنده ی اقوامش شود.
با همان حال به محل کارش رفت و با بچه ها عازم شلمچه شد.
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردند و بعد از ساعتی استخوان
و پلاک شهیدی نمایان شد.شهید سید مرتضی دادگر.فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...
گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما او...
استخوانهای مطهر شهید را به معراج انتقال دادند و کارت شناسایی شهید به او سپرده شد تا برای استعلام از لشکر وخبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهد.
قبل از حرکت با منزلش تماس گرفت و جویای آمدن مهمانها شد و جواب شنید که مهمانها هنوز نیامده اند اما همسرش وقتی برای خرید به بازار رفته مغازه هایی که از آنها نسیه خرید میکرده اند به علت بدهی زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرش هم رویش نشده اصرار کند...
با ناراحتی به معراج شهدا برگشت و در حسینیه با شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداخت...
 "این رسمش نیست با معرفتها. ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم...".گفت و گریست.
دو ساعت راه شلمچه تا اهواز را مدام با خودش زمزمه کرد" شهدا! ببخشید.بی ادبی و جسارتم را ببخشید...
وارد خانه که شد همسرش با خوشحالی به استقبالش آمد و خبر داد که بعد از تماس او کسی درِ خانه را زده و خود را پسر عموی همسرش معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسر او بدهکار بوده و حالا آمده که بدهی اش را بدهد.
هر چه فکرکرد، یادش نیامد که به کدام پسر عمویش پول قرض داده است... با خود گفت
هر که بوده به موقع پول را پس آورده.
لباسش را عوض کرد و با پولها راهی بازار شد.
به قصابی رفت. خواست بدهی اش را بپردازد که در جواب شنید: بدهیتان را امروز پسر عمویتان پرداخت کرده است. به میوه فروشی رفت...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بود سر زد. جواب همان بود... بدهیتان را امروز پسر عمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بود. مات مات. خرید کرد و به خانه برگشت و در راه مدام به این فکر میکرد
که چه کسی خبر بدهی هایش را به پسر عمویش داده است؟ آیا همسرش؟
وارد خانه شد و پیش از اینکه با دلخوری از همسرش بپرسد که چرا جریان بدهیها را به کسی گفته... با چشمان سرخ و گریان همسرش مواجه شد که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار میگریست...
جلو رفت و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودند در دستان همسرش دید. اعتراض کرد که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا میروی؟
همسرش هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود. خودش بود. کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. به خدا خودش بود....
گیج گیج بود، مات مات...
کارت شناسایی را برداشت و راهی بازار شد. مثل دیوانه ها شده بود.
عکس را به صاحبان مغازه ها نشان میداد. میپرسید: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟
نمیدانست در مقابل جوابهای مثبتی که شنیده چه بگوید...مثل دیوانه ها شده بود.به کارت شناسایی نگاه میکرد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری.
...وسط بازار ازحال رفت.....



خواندن این ماجرا مرا با خودبه سالهای دور گذشته برد زمان نوجوانی  که با سید مرتضی رفیق وهمکلاسی بودم وبعد از ظهرها باهم در محله بهرام اترفوتبال بازی میکردیم ....
چهره  نورانی به همراه لبخند زیبایش در برخورد نخست  نشان از خلق نیک و ضمیر صادقش داشت ادب واخترام به افراد  نخستین ویژگی شاخص سید بود در دوران آشنایی ودوستی با او  باوجود مقتضای سن نوجوانی که شاید  اندکی  درشتی دربرابر برخی رفتارها ی همسالان است  ولی  هیچگونه رفتاری خلاف ادب از اوسراغ ندارم سید مرتضی از بچه درسخونای کلاس محسوب میشد و  به ظاهراز جثه ای متوسط برخوردار بود ولی در بازی فوتبال بسیار تند وتیز بود لذا در یار کشیهای بازی فوتبال  همه مشاق  حضورسید در تیمشان بودند اهل مسجد ونماز جماعت بود ....سید مرتضی  سال 65 درعملیات کربلای 5در شلمچه به شهادت میرسه و جسم پاکش سالها میهمان این خاک پاک بود.... به علت دور بودن از دیار دوران گذشته ام و بی خبریم  امروز باخواندن این واقعه تازه  فهمیدم که جسم پاک سید مرتضی به زادگاهش باز گشته ....... خداکند که ماهم مشمول دعاهای  مجاهدان به ویژه سید مرتضی  دراین دنیای فانی و شفاعت این عزیزان در آخرت قرا ر بگیریم ...آمین ...  
به راستی که .....ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا......


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/5/2 ] [ 5:12 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]

 

                                بسم الله الرحمن الرحیم

تدبیر رهبری حکیم انقلاب در اداره کردن سر گشتگی دولت در مذاکرات وین و فرمان صیانت از منافع ملی  وی موجب خروج دولت ازبیراهه بن بست توافق زنو گردید
در مذاکرات اخیر که همه حیثیت طیف اعتدالیون در کنج رینگ مشت زیاده خواهی های دشمن قرار گرفته  واز طرفی در برابر چشمهای بی قرار مردم که فراتر از عقول محدود نگردر انتظار وعده های پیروز مندانه برد برد دولت بودند به نظر می رسید  شرمساری پاسخ به ملت در اخذ نتیجه ناکام مذاکرات ، تاب وتحمل از کف دولت ربوده بود که تاکتیک درایت رهبری جانی دوباره به کالبد دولت بخشید .
در این میان که دولت به علت افراط در خوشبینی به غرب بر خلاف شعار اعتدال در مخمصه سر خوردگیها ی ناشی از بی نتیجه ماندن وعده های پوشالیش در مذاکره با غرب  قرار گرفته و نزدیک بود برای حفظ شاُنیت سیاسی خود درداخل به مصالحه ای نابرابر دستیازد  که چنین توافقی می توانست  همه منافع ملی را در خطر قرار دهد ولی  ورود جکیمانه و به جای پیر فرزانه انقلاب به موضوع حفظ کیان ملی در مذاکرات ، آبروی در معرض حراج را به دولت وملت باز گرداند
رهبری معزز در دیدار اخیربا کارگزاران ومسئولان نظام  بسیار هوشمندانه دولت را در کنف هدایت و حمایت  خود قرار دادند وبا ارائه راهکار برون رفت جامع به مسئولان،  اکنون دولت می تواند با آرامش از کج راهه صلح با استکبار با هدایت رهبری برگردد و در مسیر واقعی اقتدار کشور قرار گیرد ..... خدا کند که به گوش گیرند.......


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/4/20 ] [ 10:57 صبح ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]

                           بسم الله الرحمن الرحیم

ظاهرا امروز مذاکرات در روزهای پایانی مهلت شش ماهه توافق ژنو آغاز میشود تا در یک ماراتن بیست روزه  نفس گیر ، ظریف با همکارنش
شاید بتوانند درمذاکره برابر کشورهای دارای بمب اتم ، حداقل حقوق هسته ای برای غنی سازی 5 درصدی را مطالبه کنند !!
به هر حال آگاهان این امر دو نتیجه را از این مذاکرات ،ترسیم میکنند نخست آنکه گفتگوها به علت پا فشاری تیم ایران به حد اقل های حقوق هسته ای   واصرار غرب برای محروم سازی ایران از دانش هسته ای به نتیجه  نمی رسد و احتمالا  به تمدید مذاکرات در یک مهلت دیگرنیاز است که بر این اساس باید منتظر تهدیدها وتحریمهای بیشترطرف غربی بود 
دوم اینکه تیم مذاکره کننده ایران  فقط برای اینکه  پیش گویی  روحانی ازمزایای   دیدن کدخدا و سپس به تعبیر وی ترک برداشتن دیوار یا کاسه تحریم ها با این دیدار را به اثبات رسانند پس به هر شکلی سعی خواهند داشت تا برای نتیجه  بخش نشان دادن مذاکرات ، بسیاری از شرایط تحمیلی غرب را بپذیرند و به حداقل ها بسنده کنند که خود فاجعه ای جبران ناپذیردر تاریخ است
 آگاهان معتقدند از ابتدا ورود به عرصه مصالحه ای   که دشمن آن را متاثر از تحریم اقتصادی  خویش میداند اشتباه تاکتیکی فاحش بود که نه تنها هیچ تاثیری برشکست  تحریمها نگذاشته است بلکه همه اسرار راههای دور زدن تحریم هم در این فاصله توسط شیفتگان لیبرالیسم کشور برای دشمن فاش گردید
علاوه برآن  غرب بر دشمنی خویش  با نظام اسلامی ایران دلیرتر شده است و همانطور که آمریکاییها و صهیونیستها هم بارها  در شش ماه گذشته اعلام کرده اند خواسته ها و مطالبات خود را از بهانه هسته ای فراتر برده اند وتحریمها را با بهانه های دیگری چون توان موشکی ایران و یا حقوق بشردر ایران  و دیگر مطالباتشان پیوند زده اند
کارشناسان  راه به نتیجه رسیدن حقوق هسته ای ایران را فقط مقاومت در برابر زیادی خواهی های غرب و عنایت به اقتصاد مقاومتی می دانند
 متاسفانه این مهم یعنی مقاومت در حقوق هسته ای که حیثیت ومنافع نخست ملی کشور محسوب میشد  در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم  دستاویزو بازیچه  سیاسی جناحی قرار گرفت که در شرایط کنونی نتایج مذاکرات هر چه باشد برای کشور بسیار هزینه ساز است و حتی  بازگشت به نقطه قبل از آن  بسیار سخت و هزینه برخواهد بود......


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/4/12 ] [ 5:22 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]


                                        بسم الله لرحمن الرحیم

 مطالبی را که در ذیل به آن اشاره میکنم  بیانش  برایم سخت  است وحتی شاید  مرا مورد نکوهش دوستان قرار دهد اما  انصافا نمی توانم در برابر آن سکوت کنم  و چیزی نگویم
دکترجلیلی مجاهد  انقلابی جان برکف نظام  و حامی واقعی ارزشهای انقلاب اسلامیست که در منصب نماینده کشور در مذاکرات هسته ای به شایستگی از حقوق هسته ای  و دستاوردهای آن دفاع کرد و زیادی خواهی های آمریکاییها را ناکام گذاشت و بر این اساس رای بسیاری از عاشقان انقلاب اسلامی ، در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را توانست کسب کند وحقیر در زمره کسانی بودم که افتخار رای  به این جانباز بزرگوار دفاع مقدس وسنگربان امروز ارزشهای نظام  را داشتم

اما باهمه احترامی که برای این بزرگوار قائلم حقیقتی تلخ این روزها به شدت مرا آزار میدهد  و آن جریان تلاش بخش عمده ای از اصول گرایان  و ولایت مداران واقعی کشور است که سعی وافری برای مطرح کردن این بزرگ مرد برای تصدی کرسی ریاست جمهوری در آینده دارند و در هر برنامه ارزش مدارانه ای سعی میکنند که جناب جلیلی را به عنوان سخنران دعوت کنند تا مردم شناخت بیشتری نسبت به این سربازبزرگ  نظام بیابند
اما آن تلخی که کامم را می آزارد را با شما در میان میگذارم اگر اندکی به فضای انتخابات گذشته برگردیم و یکبار دیگر صحنه های مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری را به نظاره ونقد بنشینیم حقایقی را مشاهده می کنیم که ما را وا می دارد تا تامل بیشتری در انتخاب برگزیده ملت در آینده داشته باشیم
همه به یاد داریم که یکی از موضوعهای جنجالی در مناظرات ، مبحث مذاکرات هسته ای بود  که برخی تحلیل گران همین موضوع را نقطه قوت برنده شدن روحانی در انتخابات میدانند جناب جلیلی به عنوان یکی از نمایندگان طیف اصولگرایان و به عنوان مسئول مذاکرات هسته ای دربرابر جناح اصلاح طلبان قرار گرفت در حالی که آقای روحانی و عارف و حتی ولایتی نیز مستقیما نحوه مذاکره وتعاملات آن را به زیر سوال جدی بردند و آن را تامین کننده منافع ملی ندانستند جناب جلیلی تنها سعی کرد مودبانه و با رعایت آداب دیپلماتیک پاسخ گوید در حالی که طرفهای او عوام فریبانه همه تلاشهای نظام  در طول ده سال افتخار هسته ای رابه چالش کشیده بودند جناب جلیلی با زبان دیپلماتیکی که در طول سالها مسئولیت مذاکرات آموخته بود از تلاشهای خود دفاع  ناقص کرد شاید بیانات او خواص را قانع میکرد ولی به یقین افکار عمومی جامعه از پاسخهای او قانع نشد
به یقین دربرابر چنین موضوع مهمی یعنی مذاکرات هسته ای که تا آن روز مناظره ، خط قرمز نظام و حیثیتی محسوب میشد  و مردمی که براین اساس همه خطرات تهدید وتحریم را به جان خریده بودند اکنون می دیدند چه به سادگی با طرح عوام فریبانه "چرخ اقتصاد باید بگردد تا چرخ سانتیفیوژها بگردد "  همه افتخارات هسته ای به چاش کشیده شد
 همه مردم انتظار داشتند اکنون پاسخهای روشن و قابل فهم با استلالهای قوی ، کوبنده وانقلابی  از نفر نخست مذاکرات هسته ای  بشنوند و ببینند
اما به نظر میرسد مسئول مذاکرات هسته ای وقت کشورتنها بیان قانع کننده اش این بود که  این مذاکرات مطابق با منویات  مقام معظم رهبری است والباقی استدلالهای وی به زبان دیپلماسی و عالمانه نه تنها  اقناع افکار عمومی را در پی نداشت  بلکه امروز شاهدیم این دفاع  کم رنگ وحتی ناشایسته منجر به به روی کار آمدن افکار لیبرال مسلک و به تاراج گذاشتن حقوق هسته ای کشور شده است   
 با توجه به مطلب یادشده به نظرمیرسد در شرایطی که شیفتگان دنیای غرب با رفتار پوپولیستی به دنبال اقناع افکار عمومی هستند  مطرح کردن جناب جلیلی با وجود همه فظایل ومناقبش در هنگامه ای که می توانست بسیار کارآمدتر و شایسته تربا برانگیخته کردن غرور ملی در بحث هسته ای و  دفاع از منافع ملی  بروز وظهور یابد اما این بزرگوار بنا برعلل گفته شده با اقبال عمومی مواجه نشد لذا بازی کردن با مهره ای که در اوج نتوانست برنده باشد اکنون نه تنها عاقلانه نیست
بلکه حرکتی منفعلانه و قابل پیش بینی برای باخت بزرگتر اصولگرایان در انتخابات دوازدهم است
به نظر میرسد اصولگرایان برای موفقیت درانتخابات آینده  به جای جناب جلیلی باید به دنبال شخصیتی بگردند که علاوه برداشتن  فظائل این بزرگوار بتواند بازبان مردم سخن بگوید یعنی به شخصیتی سخنور نیاز است که علاوه بر  بیان عالمانه بلکه با کلام قابل فهم همه قشرهای مختلف جامعه بتواند افکارعمومی را با بیانی ساده ، روان و مردمی خویش برای احیای ارزشهای انقلاب اسلامی تهیج وهمراه سازد ......


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/4/10 ] [ 9:39 صبح ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]


                           بسم الله الرحمن الرحیم

 اعتدالیون که در یک سال گذشته مدام ،  باز شدن گره مشکلات اقتصادی کشور را به روابط با غرب پیوند زده بودند اکنون به نظر می رسد ادبیات خویش را در ظاهربنا بردلایل بارها گفته شده !  به رهنمودهای (تکیه بر توانمندی داخلی) رهبری معزز، نزدیک کرده اند
نظاره کنندگان وضع نا بهنجار رفتار سیاسیون معتدل پیشه معتقدند  دلیل عمده این تغییر ادبیات دولتمردان  در این چند روزه  همزمان با بازیهای جام جهانی ! ناشی از سر خوردگی گل خوردنهای فراوان در بازی  باخت و برد مذاکرات با غربیهاست !
رییس دولت که تا چند روز پیش در تلاش بود تا صلح حدیبیه پیامبرص و قرار دادهای  صلح مسلمانان با کفار واهل کتاب مدینه ، یا صلح امام حسن ع با معاویه را در هر فرصتی با آب وتاب فراوان برای مردم وباسوادان منتقدش !! به رخ بکشد در چرخشی غیر مترقبه ! انگار یواش و اندک پا را از اتاق بارگانی  کشور به بیرون نهاد و با سرک کشیدن از در اتاق و دیدن برخی وافعیتها ،لحن سخن را به سمت اینکه بله میتوانیم به توانمندیهای داخلی خود توجه کنیم تغییر دادند!
همان  ناظران این اوضاع  پیچیده براین باورند دو ریالی کج خوش خیالان در حال افتادن است!!! زیرا ظاهرا عینک خوشبینی دولت برای  تفاهم با یانکیها در زیر ضربات خودخواهیها   ترک برداشته و دولت دارد باور میکند که  باید این عینک شکسته را  از روی چشمان لوچش بردارد ! چرا که شکستهای پی در پی مذاکرات و آشکار شدن زیادی خواهی های صهیونیسم بین اللملل در قالب 1+5 دارد امید پوشالی  این دولت مادی گرای با نگاه کاپیتالیستی  را به ناامیدی تبدیل می کند لذا برای عقب نماندن از قافله فهم ملت تلاش دارند با تکرار واژگان  راه حقیقی رستگاری ملت یعنی "اقتصاد مقاومتی"  شاید سیاست باخته خود را باز بیابند ....


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 93/4/5 ] [ 5:47 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]

                            بسم الله الرحمن الرحیم

 

 گاهی آدمها برای فرار از واقعیتهای تلخ روزگار به خاطرات دور خویش سفر میکنند تاشاید در لابلای انبوه حوادث و اتفاقات زندگی بهانه ای برای اندکی آسایش بیابند نمیدانم چرا؟! ولی در چنین وضعیتی یاد برخی در مرور خاطرات تلخ و شیرین کودکی یا نوجوانی ام ،ناخواسته لبخندی را بر گوشه لبانم میهمان میکند!

هنگامی که از کوچه باغهای خیال به آن دوران سفر میکنم دراین مسیر با آدمهایی برمیخورم که با شکل و رفتارشان گوشه ای از صندوقچه خاطراتم را اشغال کرده اند "غضنفر" ، "سر سکینه" ، "مندو" ، "ساس کواچ و "مهدی فر" ...

این نامها ، اسامی برخی از همان دیوانگان نامدار دیارمند که شهره عام وخاص اهالی شهر بودند شاید همه هم دورانی هایم به نوعی از این روان پاکان خاطراتی را داشته باشند ..... همان آدمهایی که با عبورشان درهر محله ای از شهر در مواجهه با آدمهایی که خود را عاقل می دانستند رفتار و گفتاری از آنان حادث میشد که خنده را بر لبان رهگذران می نشاند

قیافه های عجیب اینها نخستین منظره ای است که می توانست هر کودک رهگذری را محو تماشا کند

غضنفر نخستین پدیده عجیب شهرمان بود که در تابستانها چندین لباس اعم از کت و پیراهن روی هم می پوشید که میگفتند در زمستان هم با پیراهنی می گردد ولی من همیشه او را با همان پوشش نخستی که شرح دادم می دیدم بیشتر ساکت و آرام بود کله ای کم مو صورتی گرد و سرخی داشت که در اوج گرما با آن همه پوشش عرق از سر رویش می چکید ولی با آرامش مشغول قدم زدن در کوچه ها بود و حتی حیرت کودکان بیننده اش هم که با دهانی باز و چشمهای گرد شده به نوع پوشش خیره میشدند آرامشش را برهم نمیزد !!

پیر زنی با موهای جو گندمی کوتاه ،دهانی بدون دندان چانه ای با ریش های سفید پیراهن بلند مندرس و آستینهای نیمه پاره این ظاهری ازسر سکینه است که در خاطرم نقش بسته که همیشه بقچه ای بزرگ را بر دوش میکشید و در کوچه ها و خیابانهای مر کزی شهر سرگردان بود با بچه ها مهربان بود ولی با کسانی که تمسخرش میکردند پر خاشگرانه برخورد میکرد یادم است بعد از ظهری بود که از کوچه چراغ برق می گذشتم چند جوان سرسکینه را با تمسخر آزار داده بودند واو مشغول جیغ وداد کردن بود ومن غرق تماشا بودم مرد میانسالی از کوچه عبور میکرد به آن جوانها با عصبانیت گفت دیوانه شمایید که این پیره زن را می آزارید نه او ....!! 

مندو یا منگو مرد میانسال بلند قامت لاغر اندام با سرو صورتی بی مو و چانه ای بسیار دراز  که همیشه در حال خندیدن بود ویژگی وی این بود که به هر کسی میرسد به سمتش فوت می کرد تیپ لاغر و کمانی با آن کت چسبیده به تنش که دکمه هایش هم همیشه بسته بود وبا صورتی که بیشترش چانه بود! به هنگام پف کردن بسیار خنده دار میشد و برخی برای خندیدن مدام از وی می خواستند که آهای مندو یه فوت کن .....!!!!!

ساسکواچ مرد کوتاه قدی  با موها و ریش بسیار بلند و ژولیده ولباسهای کثیف و پاره بود که همیشه تعدادی کارتون با طناب بسته شده ای را به دوش می کشید آرام و بی صدا بود انگار ماهها به حمام نمیرفت بوی نا مطبوعی از او در فاصله چند متری مشام را می آزرد بیشتر در بخشی از کوچه یا خیابان ، خود را در معرض تابش آفتاب قرارمیداد بر روی هماان کار تونهایش می نشست و ککها یا ساس های بدنش را میکاوید و میان ناخنهای شصت هر دودستش له میکرد وهر وقت از کنارش می گذشتیم چند دقیقه ای به تماشای قیافه عجیبش می ایستادم میگفتند کارمند بانک بود یهویی دیوانه شد ...!!!!!!

مهدی قر را هم یادم می آید که لاغر اندام و ترکه ای بود همیشه تعداد زیادی گردو را لای کش شلوار پیر جامه اش داشت که با کوتاه بودن پاچه های شلوارش تیپی استثنایی به او می بخشید وبیشتر با بچه هامحله های مرکز شهر مشغول گردوبازی بود و حرفه ای هم بازی میکرد و با سبیک گردوی خالی شده از مقز که با ماسه پرشده ودور آن را باچسب برق پیچیده بود از فاصله دور گردو هایی که دوتا دوتا روی هم چیده شده بود را درو میکرد .....

وچند تا چهره دیگه که اسامیشان را به یاد ندارم که یکیشان جوانی تنومند با نگاهی معصومانه و تماُنینه خاص و تبر بر دوش است که کنار چهاراه برق می ایستاد که انگار تخصص او در قطع درخت و شاخ وبرگ بود شاید به علت کوچک بودنم در سن وسال 8یا 9 سالگی همیشه این جوان را بسیار بزرگ وشاید به علت داشتن آن تبر ترسناک میدیدم هیبت پهلوانانه ای داشت که با خواندن داستانهای رستم واسفندیار ویا فرهاد کوهکن همیشه چهره پر هیبت این مرد با آن تبر دسته بلندش در نظرم مجسم میشد و بعدها او را با پشتی خمیده و کوچک یافتم که دیگر بدون تبر و کمی نحیف تر باز کنار همان چهار راه می ایستاد ومردم صدقه ای به او میدادند .....

بگذارید فقط همین یکی را هم یاد کنم شخصی بود نخستین بار وی را زمانی که از مدرسه برمیگشتم در کوچه آب انبارنو دیدم که به دیواری تکیه داده و زیر لب به صورت نامفهوم زمزمه می کند  در حالی که از او ترسیده بودم با همه توانم در دویدن از کنارش رد شدم ولی پس از آن او را در محله زیاد میدیدم که همواره مشغول بد وبیراه گفتن به عده ای بود وهمیشه تعجب میکردم که چرا با صدای بلند با خود حرف می زند ولی هر چه زمان که گذشت آدمهای بیشتری را دیدم که دارند باخود حرف میزنند و این که گاهی بلند بلند به دیگران بدوبیراه میگویند !! و چه زیادند این روزها از این آدمها ... گاهی این روزها فکر میکنم آیا این مرد حق داشت که رنجش وجودش را با دشنام به دیگران آشکار سازد؟! نمیدانم ! شاید !!!!

راستی راون پاک این روان پاکانی که ازشان یاد کردم وبرای خودشان عالمی داشتند ! شاد باد !!

دوستی پس از هر بحث سیاسی میگفت بزن برطبل بی عاری که دیوانگی هم عالمی دارد !....


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 93/3/26 ] [ 5:49 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]

 

                            بسم الله الرحمن الرحیم

در سالی که به "افتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی " موسوم شده است اکنون با گذشت بیش از دوماه از سال با انواع  هجمه ها و تخریبهای اقتصادی و فرهنگی  در کشور مواجه ایم 
رهبری معززبا نام گذاری سالها علاوه بر آنکه مسیردرست مبتنی بر ارزشهای الهی  را برای دولت وملت تبیین میکنند بلکه در واقع با هوشمندی و درایتی دقیق ملت را برابراحتمال خطرات وآسیبهایی که از همان جانبی که ایشان ترسیم فرموده اند  هوشیاری می بخشند و با گذر زمان در طول سال وقایع و اتفاقاتی  رخ میدهد که بر همگان آشکار میشود که چرا رهبری با نامگذاری حکیمانه  بر این رهنمود تاکید داشته اند 
از ابتدای سال سیاستگذاری  های غلط اقتصادی  برخلاف شعارهای تدبیر !!  دولنمردان  که با رها کردن وظیفه نظارتی  وهدایتی  وارد فاز بدتری شده از گرانی ارزاق و کالاها و خدمات گرفته تا واردات بی رویه کالاهای لوکس و کالاهایی که تولید داخلی را زمینگیر کرده است شامل  میشود به تیتر این دوخبر توجه کنید

-"  اختصاص یک میلیارد و 200 میلیون دلار ارز به واردات خودرو در اوج بحران ارزی"

- "واردات کالاهای لوکس و کشاورزی سه برابر شد "

این یعنی به باد دادن سرمایه های کشور درحالی  که حتی هنوزنیمی از 4میلیارد دلارسرمایه های بلوکه شده ایران درغرب که قرار بود   با وجود به تعطیلی کشاندن بخش هسته ای کشوربه ایران باز گردانند پرداخت نشده است !!!
 برشمردن ضایعه های اسفناک اقتصادی که می توان با مرور اندکی اخبار به آن دست یافت به کنار ، مهمتر از آن بدعتهای فرهنگی و خلق الساعه رییس دولت و کار گزاران دولت است که بسیار حیرت برانگیزاست  که باز گویه آن شاید اندکی از بار عظیم غصه های نهفته را بکاهد !!!!
 به این گویشهای رییس دولت ، غیر از مواضع گذشته که جدید مطرح کرده اند باید توجه کرد تا شاید بشود عمق حادثه هشدار داده شده  را دریافت

" :بعضی از مردم واقعا بیکارند، کار ندارند، شغل ندارند، دچار توهمات هستند. مدام غصه دین و آخرت مردم را می خورند"

و" به زور نمی‌توانیم بهشت را به مردم تحمیل کنیم "

و"«اعتقادم این است که دولت در مسائل اجتماعی مانند اقتصاد و دین مردم نمی‌تواند مشکل را حل کند... دین را نباید به دست دولت داد  "

و " نبوتی که برخی در مدینه و اطراف مدینه، آن را نپذیرفته بودند اما از امامت و حکومت پیامبر، همه بهره جستند؛ حتی کافران.!!!!!

جالب است بدانید رییس دولت  این سخنان را همواره پس از تبیین رهبری درباره موضوعی فرهنگی ،به شکلی عجیب و معکوس  گفته  است به بخشی از بیانات رهبری که  دراین خصوص فرمودند اشاره میکنم رهبری معزز دردیدار مردم ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام تاکید فرمودند: ....کسانى در گوشه‌وکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود، میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راه‌ها را باید هموار کند.....
رهبری حکیم همچنین  در دیداراخیراعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند:...ما مسئولیت شرعی داریم، مسئولیت قانونی داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومی کشور. و البته می‌بینیم در بعضی از مطبوعات، نوشته‌ها، گفته‌ها، بعضی‌ها با عنوان[کردن‌] "دین دولتی" و "فرهنگ دولتی" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و به‌اصطلاح یک اَنگ غلطی و مخالفتی به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتی کنند، فرهنگ را دولتی کنند! این حرفها یعنی چه؟ دولت دینی با دین دولتی هیچ فرقی ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه برای ترویجِ بیشتر [دین] دارد.....

و حال توخود بخوان حدیث مفصل .....ونیز این روزها کارگزاران دولت در بخش فرهنگ هم به دو نشریه با اهداف خاص غربی به نام "زنان امروز" و "ایران فردا" که ارزشهای دینی را نشانه رفته است مجوز انتشار داده و به بازار آمده است ودر مجموع سخن کوتاه کنم.... از خیر سر این دولت اکنون وضعیت اقتصاد وفرهنگ ،همه چیز خیلی  خوب وعالیست !!!!
دوستی میگفت من مانده ام که اکنون این مدعیان خطر انحراف که در دوره قبل سینه چاک میکردند وفریاد وا اسلاما سر می دادند وبه رمل واسطرلاب برای باطل کردن سحرو جادو متوسل میشدند اکنون در کدام گوری آرمیده اند و چرا خفه خون گرفته اند؟!
گفتم تند نرو! شاید به مصلحت سکوت اختیار کرده اند ...!!!!!!!!!!!!!!!!!


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 93/3/14 ] [ 1:22 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]

                                        

                                  بسم الله الرحمن الرحیم


جمله "به کجا چنین شتابان" و یا  همان "این تذهبون "  کلام عمیق و تاثیر گذاریست که میتواند انسان را به اندیشه وابدارد و به نظر می رسد هر از چند  گاهی این کلام را باید به مدعیان هدایت افکار عمومی  یعنی  پیش قراولان  طیفهای سیاسی جامعه  گوشزد کرد ای مدعیان اصول واصلاح چه میکنید؟! و به کدام ناکجا آباد  روانید ؟!!
این روزها  میتوان رفتارهای غیر عقلایی سیاست پیشگان که گاه حیرت زدگی وسرگردانی مردم را در پی دارد به وفور دید وشاید این سوال بر افواه عمومی جامعه جاری باشد   چرا این مدعیان  ومیراث داران انقلاب اسلامی برخلاف ادعای خویش رفتارهای نابهنجار وبه دوراز شئون ارزشها ی خود خوانده ، پیشه می کنند؟!!
در بررسی رفتار این دو طیف غالب ، میتوان مشاهده کرد ابتدا  مدعیان اصلاح با چه  شتابزدگی  کور کورانه  با تخریب پلهای پشت سر و هر چه که  در دوره قبل انجام شده بود  گرده خویش را به زیر یوغ بدتر از تحریمها یعنی توافق ژنو کشانده اند که بعید به نظر میرسد که کشور بتواند  به راحتی از این مسیر ناهموارو تاریک باز گردد.....
اما بدتر از اعتدالیون که ماهیت مشسخص و قابل تشخیصی چون غرب زدگی و مرعوب هیمنه سلطه جویان را دارند حیرانی  مردم از بهم ریختگی اوضاع مدعیان اصول  است که به علت  اختلافشان  در مبانی !! تمیزدادن آنها ازهم کار چندان ساده ای نیست !
واقعیت آنست که  اصولگرایی حقیقی در بین مدعیان اصول دیگر چندان طالبی ندارد  یعنی بسیاری از این مدعیاتن همچون ساکتین فتنه با نقاب اصولگرایی خود نمایی میکنند و بیشتر در مبانی دنیا طلبانه  ومال اندوزی با اصلاحات غرب پسندانه  همراهند !! و تنها زیر چتر ادعایی اصولی که دیگر به آن اعتقادی ندارند  مشغول بهره برداری و چپاولند
لذا اصولگرایی واقعی  در طیف سیاست پیشگان فعلی بسیار کم یاب وبیشتر خارج از بدنه قدرت و در بخشی از مردم معتفد به نظام ولایی نهادینه شده است ! 
با روی کار آمدن استحاله شدگان انقلاب اسلامی یعنی دنیا مداران سازش مسلک به نام اعتدال اکنون به نظر میرسد پس از درو کردن هم مناصب مدیریتی و محکم کردن جای پای خویش با اتکا بر  زدن همه تهمتها و تخریبها به  دولت قبل مشتاقانه  سر تعظیم در برابر غرب فرود آورده و همچنان به دنبال تسریع سازی  مسیر  سازش کارانه خود با غرب باهمراهی  بسیاری از اصولگرانماها هستند 
نقطه  اشتراک این دوطیف مدعی اصلاح و اصولگرانماها همان دنیا طلبی و مانع برشمردن  ارزشهای انقلاب اسلامی دربرابر منافع مادی وقدرت خود است که موجب همکاری این دوطیف برای هموار کردن مسیر دستیازی به منافع بیشترشده است  این دوجناح که در دوره دولت گذشته   از منافع بیشتراندکی دستشان کوتاه شده بود اکنون با تشریک مساعی بستر را برای انتقام گیری از کسانی که تلاش کرده بودند تا آرمانهای انقلاب اسلامی را احیا کنند فراهم کرده اند
در مرور اخبار این روزها خبرهایی به چشم میخورد که نشان از عقده گشایی ها و انتقام گیریهای سیاسی این دوطیف دارد علاوه بر تخریب رسانه ای کارهای دولت گذشته مافیای قدرت وثروت پا را فراتر گذاشته و بااتهام زنیهای پی در پی تلاش میکنند تا  رییس دولت دهم و دیگر یارانش را  به محاکمه بکشند ویابه بهانه های واهی دستگیرشان کنند و درماهها و روزهای اخیر شاهدیم طلاب عدالتخواه در قم به جرم اعتراض به  باندهای مفاسد اقتصادی و نیز تعدادی از وبلاگ نویسان و یک روحانی ویک استاد دانشگاه را به دلیل حمایت از احمدی نژاد دستگیر شده اند  !!
این  در حالی  است که فتنه جویانی  که با کوته فکری سیاسی خویش در ماجرای فتنه آسیبهای  جبران نشدنی به کشور وارد کرده اند به پاس دست مریزادشان!! اکنون در حال گرفتن مناصب مهم دولتی هستند و در رسانه هایشان هر روزه فرهنگ دینی و انقلابی را نشانه رفته و به سخره میگیرند  از طرفی مردم شاهدند که رانت خوارها   وبدهکاران میلیاردی و رشوه گیرنده های نظام بانکی  و برهم زنندگان اوضاع اقتصادی آزادانه همچنان در حال سوء استفاده از منافع کشور هستند !!!!....
اللهم اجعل العواقب امورنا خیرا.....


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 93/3/6 ] [ 5:3 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

سالهاست مینویسم اما از زبان دیگران برای شما......، بازهم مینویسم ....از زلال دل
موضوعات وب
لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 27
کل بازدیدها: 104304