بسم الله الرحمن الرحیم
با خشکی آسمان و این همه گرما. پس چرا امروز بارانیست ؟
آیا بارانی بودن امروز شهر از اعجاز صید مروارید عشقتان از دل خاک نیست ؟
آه که امروز جه اشکها در ماتم زنده به خاک شدنتان بر گونه ها جاریست.
آری امروز آسمان دل آدمهای این شهر بارانیست
تا بشویند غبار سالها غربت خویش . از روی غرقه شدگان در خاک را
غواصی دیروزتان در تیرگی خاک. و قوس وقزح دل انگیز امروزتان. در آسمان شهر، چه عوغایی بر پا کرده است
شمیم خوش شهادتان با دستها. و دهان های بسته. شهر مردگان را چه زنده کرده است......
. چشم ها تا ابد چشمه اشک از اینهمه مظلومیتتان
دلها آتشفشان غم همواره از یاد آوری غرق کردنتان در خاک
روضه غواصان غرق شده در خاک. شرر می زند هر دلی را
175 غواص عشق پس از 30. سال برای چند روزی از دل خاک سر بر آودند تا. رسم عاشقی را بر دلهای کور و کرشده فریاد کنند
دهانشان را بستند ولی فریاد عشق به ولایت آنان ازپس سالها خوش نواتر از همیشه طنین انداز است
زنده. و دست بسته در دل خاکشان کردند ولی. زنده تر از تاریخ با دستی گشاده از مهر و عطوفت سرافرازانه ازدل خاک برون آمده اند
آمده اند تا زنده در نکبت شده های امروز را شاید اندکی هوشیار کنند
آمده اند تا غزل سروده های غاشقی سر بدهند. تاکه شاید مرده دلان. راه ورسم زندگی بیاموزند .....
شهدا شفاعتمان کنید