سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زلال دل
 
قالب وبلاگ

  حقیقت و ماهیت واقعی  اصلاحات چیست؟

در مبانی علوم سیاسی براساس  آموزه های دموکراسی غربی آمده است حاکمان برای حفظ قدرت نیاز به برخی تغییرات ظاهری در حکومت  دارند که اجرای این تغییرات را رفورم می نامند .
رفورم  تغییراتی است که از سوی  حاکمان برای ایجاد پویایی در روند توسعه کشور صورت میگیرد ولی واقعیت آشکار این نوع  تغییر آنست که حاکمان برای  حفظ خود بر  ارکان حکومت و راضی کردن افکار  عمومی ، به اجرای تغییرات صوری مبادرت می ورزند و حکم سوپاپ اطمینانی دارد که از بروز انقلاب بر اثر نارضایتی جامعه  پیش گیری می کند 

در واقع اصلاحات ، رفورم یا تغییر ، حرکتی تاکتیکی از حاکمان در تقابل با حرکت های انقلابی وبرانداز مردم ناراضی از اوضاع موجود نظام حاکم  است .
با این تعریف مقدماتی شاید یتوان به چگونگی شکل گیری اصلاحات در کشورنزدیک شد توضیح بیشتر این موضوع  به بررسی وضعیت کشور دردوره  پس از دفاع مقدس و  دهه 70 نیاز دارد

در آن سالها  پس از پایان جنگ واصلاح قانون اساسی و روی کار آمدن دولت نخست هاشمی ، باز سازی بنیانهای اقتصادی آسیب دیده از رژیم گذشته و جنگ آغازشد در این میان اندیشه های اقتصادی  نو ظهور صاحب نظران و دولتمردان برای برون رفت از محدودیتها  ومحرومیتهای اقتصادی زمان جنگ و به اصطلاح  برخوردار شدن مردم از مواهب ، بروز بیشتری یافت و موجب رونق گرفتن  اندیشه گذار از اقتصاد دولتی به بازار یعنی  نماد بخش خصوصی  گردید

برای فراهم شدن بستر این گذار ، سیاستگذاریهای مقطعی برگرفته از نوعی حاتم بخشیهای دولت به اجرا گذارده شد  که ایجاد بورسیه های تحصیلی در اروپا  به ویزه درانگلیس برای برخی از مدیران و اساتید جدید مراکز علمی و  واگذاری انحصاری برخی واردات یا صادرات کالا به افرادی خاص  از این جمله است یا افراد می توانستند   با ارائه طرحی تولیدی  با کمک 70 درصدی دولت اعم از تامین زمین و تسهیلات مورد نیاز واحد تولیدی به اصطلاح  سرمایه گذاری داخلی کنند

البته  استمرار این روند  با توجه به نبود  نظارت و خلاء های قانونی موجب شد تا برخی از افراد دست اندر کار سیاستگذاریها در دولت به صورت مشارکتی با افراد مورد نظر وارد میدان فعالیتهای اقتصادی و جزو استفاده کنندگان از تسهیلات کلان دولتی در طرحهای اقتصادی شدند هر چند حاتم بخشیهای دولت سازندگی چندان در به ثمر نشستن طرحهای تولیدی وشکوفایی اقتصادی  توفیقی نداشت ولی بر اساس همین نوع سیاستگذاریها سرمایه داران جدید با کمک دولت  شکل گرفتند  یعنی  شکلی از نئو فئودالها و نئو بورژواهای جدید و  ریشه دار در برخی از دستگاهها با ماهیت اریسنوکراسی واشرافی گری در دوره دولت پنجم پایه ریزی و در دولت ششم هویت گرفت 

به عبارتی همان مدافعان اقتصاد دولتی با ورود به فعالیتهای خصوصی در اقتصاد کشور با استفاده از رانت وانخصار  اندک اندک با چشیدن طعم برخورداری از مال ومنال، با همراهی دکترهای بورسیه ای در غرب ، به دنبال سازو کاری بو.دند تا آنها را بر اریکه ثروت وقدرت حفظ کند پس شعار  ضرورت  توسعه  خصوصی سازی را به منویات خود نزدیک دیدند و آن را سر لوحه کار خود قرار دادند

دراین میان تذکرات حکیمانه رهبری مبنی برضرورت برخورد با فساد و نیز  اتمسفر کشور ، از نارضایتی مردم از روند مشی اقتصادی اجتماعی جدید و گسترش بی عدالتیها خبر میداد از طرفی  نو کیسه گان اریستو کرات ،  شعارهای نخست خود در دوران انقلاب ودفاع مقدس را با منش جدید اقتصادی  خود مغایر دیدند و حتی این ارزشها را مانعی برای برقراری ارتباط با دنیای غرب  و حرص و آز بیشتر مادی  خود دانستند لذا در سدد برآمدند علاوه بر توجیه رفتار اریستوکرات خود مواضع انقلاب اسلامی  را استحاله کنند

پس در قالب کارگزاران یا همان اریستو کراتها، شعار تقدم توسعه اقتصادی برعدالت اجتماعی را سردادند و تفسیر جدیدی از دین ارائه کردند که برمبنای آن  اسلام هیچ مغایرتی با رفاه زدگی  یا همان ثروت اندوزی ندارد 

  سکولاریسم به مذاقشان سازگار آمد و  به فرافکنی افکار خود پرداختند  و می اندیشیدند تا چگونه نگاه جدید خود را به  جامعه تسری دهند از طرفی وجود رهبری و بخش  تاثیر گذاری از مردم پایبند همان ارزشهای نخست انقلاب اسلامی را خطری برای حفظ خود در بدنه حاکمیت میدیدند واز سوی دیگر فشارهای خارجی برای تغییر ماهییت ارزشی  نظام، نوکیسه گان متنعم ازوضع فعلی را از آینده خود مرعوب میکرد پس با بهره گیری از آموزه های لیبرالیستی غربی به خیال خود تلاش کردند  بارشوه دادن افکار  آزادیهای  مغایر با ارزشهای انقلاب اسلامی به مردم با احتمال اینکه  مردم و دولتهای غربی  از این گشاده دستی آنها در کنار گذاردن محدودیتهای دینی و بها دادن به آزادیهای فردی، حوششان  آید تا شاید  اشرافیت جدید بتواند حاکمیت خویش را تحکیم بخشند

لذا اریستوکراتهای کشور با الهام گرفتن از مفهوم رفورم در لیبرالیسم  غربی در دولت ششم و هفتم  اصلاحات یا  تغییر را  سر لوحه کار خود قرار دادند البته آنها   نه با تغییر صوری ایجاد رفاه عمومی  بلکه با هدف  تغییر مبنایی یعنی تغییر قانون اساسی و بی اثر کردن نقش رهبری و  تهی کردن ارزشهای انقلابی در مردم  پا به میدان استمرار حیات خویش با ماهیت جدید اصلاحات نهادند 

طبقه اشراف جدید با شعار بسط  آزادی فردی و سیاسی  به دنبال تغییر  در ماهیت فرهنگی و  اعتقادی جامعه و کمرنگ کردن ارزشهایی چون عدالت طلبی و برقراری ارزشهای الهی در جامعه بوده است  که به شکر خدا تا کنون ناکامی های فراوانی را داشته اند

واکنون با نزدیک شدن به ماه های پایانی  دولت دهم و گسترش فضای اختلافی قوا فرصتی مهیا کرد تا نفس به شماره افتاده ی فتنه گران اندکی مجال یابد تا با رقه ی امید به حیات را در دل صاحبان فتنه دوباره جاری کند

تکاپوی ورشکستگان سیاسی اصلاحات در اخبار محافل و شب نشینی هایشان  نشان دهنده عزم دیگر فتنه برای چنگ اندازی به دولت یازدهم است.
بر این اساس همواره تلاش می کنند ابتدا  در تحرکات خود به  چالش جدی تعریف رنگ وروی باخته اصلاحات جلایی بدهند که به علت تعدد تئوری پردازانشان و اختلاف سلایق در مبانی اصلاحات، هنوز به تعریف جدی و کاملی از آن دست نیافتند

 در مجموع باید گفت   واژه اصلاحات در کشور  در بی ایمانی و نوع نگاه مادی پرست و  نداشتن درک واقعی از اسلام یابه عبارتی سعی  در دین گریزی ، افکار سکولار و رفتار لیبرال ماب ، شیفتگی به دنیای غرب و توجه به خواسته های نفسانی و قدرت طلبی  مدعیان اصلاح طلبی ، ریشه دارد


[ یادداشت ثابت - شنبه 91/4/25 ] [ 4:58 عصر ] [ سید مهدی تائبی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

سالهاست مینویسم اما از زبان دیگران برای شما......، بازهم مینویسم ....از زلال دل
موضوعات وب
لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 146
کل بازدیدها: 104607