به نام قادر متعال

با نزدیک شدن به روزهای نام نویسی داوطلبان کرسی ریاست جمهوری که از 17 اردیبهشت ماه آغاز میشود در این روزها  چهره های مختلف سیاسی براساس احساس تکلیف ! مشتاقانه برای پذیرش این مسئولیت خطیر اعلام آمادگی میکنند
بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی بر اساس اغراضی در رسانه ها ، این افراد را در طیفهای اصولگرا، اصلاح طلب ، دولتیها و ومستقل تقسیم بندی میکنند که بخشی  از این طیفها مانند اصولگرایان خود از  تشکلهای مختلفی چون ائتلاف سه گانه ، موتلفه ، پایداری و.....برخوردارند  از بین اینها نکته قابل تامل تلاش موذیانه اهالی فتنه به ویژه ساکتین در زیر چتر اصول گرایی برای القاء جدابودن  دولت از اصول گرایان است این در حالیست که دولت هیچ کسی را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری تا کنون معرفی نکرده است ولی هر روزه شاهد مواضع تند وتیز ی در رسانه ها بر علیه دولت و کاندیدای خود خوانده شان یعنی مشایی برای دولت هستیم وحتی پیشاپیش شعار زنده باد بهار را برای دولت منظور و هم صدا با بی بی سی آن را شعار  دولتیها در انتخابات   می خوانند ولی ظاهرا این دروغ اهالی فتنه و اصولنما گرایان گرفته و حامیان دولت هم اکنون آن را زمزمه میکنند.نمیدانم  خدا را چه دیدی که ناگاه همین شعار رای آورد!!!

بیان این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم  اصولگرانمایان باتحریک فتنه جویان  ، دشمنیهای آشکار و پنهان متعددی علیه  دولتیها در رسانه های خود به راه انداحته اند که این روش غلط  دولت را با دور کردن از دامن اصولگرایی  آنانرا را تبدیل به رقیب اصول گرا نمایان  درانتخابات مینماید و  ناخواسته آراء سیاری رابه کیسه دولت واریز میکنند

متاسفانه به نظر میرسد با لیدر شدن بخشی از ساکتین فتنه درطیف  اصولگرایی  درایت و تدبیر سیاسی در آنان افول کرده و تعدد تشکلها و کاندیداهایشان نشان میدهد که  به اختلاف وتشتت مبتلا گشته اند  البته این افتراق در اصولگرایان محصول بیش از 7 سال  تلاش مستمر رسانه ای لیبرال مسلکها ، تنکنو کراتها  یا همان سکولار ها در قالب  اصلاح طلبان کشور است
 اوج بی تدبیری برخی  در قالب اصولگرایی کوشش آنان برای جدا نشان دادن جبهه پایداری از اصولگرایان و منتسب کردن آنان به حامیان دولت است که ابعاد این تلاش در روزهای آتی شفافتر میشود
از طرفی فتنه جویان با فتنه های رسانه ای خود در زمان تصدی دولت نهم و دهم   به جداسازی ظاهری دولت  از بدنه اصولگرایی به منظور تشتت آراء مردمی در انتخاب یازدهم همتی وافر داشته واکنون  بستری برای حضور طیف خودبا تضعیف رقبا  فراهم می پندارند  اما مردم نشان داده اند که آرائ آنها همواره بسیاری از فعالان وتحلیلگران سیاسی را غافلگیر میکند

به هرحال به رغم  تقسیم های فوق که به دنبال تعدد سازی گروه های مختلف درگیر و افزایش نقش آنان در انتخابات  است  اگر بخواهیم شفاف سازی کنیم باید گفت عموما تجربه دوره های گذشته نشان میدهد تاثیر گذاری  گروه های معرف داوطلب کرسی ریاست جمهوری در تصمیم گیری مردم کمتر شده است اما در مجموع  میتوان  طیفهای انتخاباتی را  در  دو قالب  عمده اسلام گرایان با تعبیر اصولگرایی  و سکولارها یا همان تعبیر اصلاح طلبی دانست هرچند به نظر میرسد فتنه باعث شده افراد در این قالبها اندکی رنگ ببازند  ولی  در نهایت مردم  داوطلبان را جدای از گروه های معرفی کننده اش باکم رنگ با پر رنگ بودن هر کدام از   شاخصه های اعتقاد به اصول یا اصلاحات  ، در و جود کاندیداها ارزیابی میکنند   یعنی نمی توان گفت اگر شخصی را اصولگرایان معرفی کرده اند  دیگر اواز نظر مردم  یک اصولگرای واقعیست  بلکه گرایش واقعی داوطلب ریاست جمهوری   با تاثیر پذیری  رفتار سیاسیش از  هر  کدام  از دو شاخصه اصول یا اصلاح طلبی است که نشان دهنده خواستگاه واقعی او در نزد مردمست به طور مثال علی مطهری از طیف اصولگرایی برای مجلس هشتم معرفی شد  ولی در عمل در هیبت  حامی سکولارها پدیدار گشت
در واقع در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری به نظر میرسد گروه ها نقش اساسی خود برای جمع آوری اقبال عمومی به کاندیداها یشان را از دست می دهند وبیشتر  داوطلبان خودبا شناختی که از مواضعشان ارائه میدهند  مورد انتخاب مردم  قرار میگیرند.....