انتخابات ریاست جمهوری یازدهم قرار است که هفت ماه دیگر برگزار شود ولی  با وجود وضعیت نه چندان بسامان اقتصادی کشور و ضرورت تمرکز مسئولان و دست اندر کاران قوای سه گانه بر حل مشکلات پیش آمده یا به عبارتی دقیق تر مشکلات طراحی شده دشمن و فریب خوردگان داخلی ، باز شاهدیم که برخی آقایان فرعیات مباحث انتخاباتی را بر  حل  مسائل اقتصادی ترجیح داده اند و تقریبا هر روز دراین خصوص مطالبی را در رسانه ها اظهار میکنند

  رسانه های اینترنتی و جراید درافروخته کردن زود هنگام تنور انتخابات با اشاره  پدر خوانده های قدرتمند و هم ثروتمندشان نقش اساسی را در سوق دادن مسئولان به وادی خبرسازی های مسموم انتخاباتی ایفا می کنند

با پیگیری اخبار میتوان دریافت که  نمایندگان مجلس شورای اسلامی همواره بیش از دیگر مسئولان خام این رسانه ها میشوند ونیز شاید با احساس مسئولیت در پاسخگویی گاهی مطالبی رااظهار کرده که خوراک اغراض سیاسی رسانه ها را مهیا می کنند و جالب است  کسانی که مدعی نخبگی سیاسی هم هستنند همچون مدعیان دو آتشه اصول گرایی هم نیز به این ماجرا ورود می یابند ودر زمین خودی منفعلانه بازی میکنند.

عناوین خبری از این دست اصلاح طلبان باید از مردم عذرخواهی کنند تا وارد انتخابات شوند ،از جمله انواع خبرسازیهای انتخاباتی این روزها است  شاید این مدعیان به زعم خود می اندیشند برای مشارکت حداکثری تلاش می کنند ولی واقعیت طرح موضوع عذر خواهی اصلاح طلبان فقط تطهیر فتنه جویان از خیانت کلان و آشکار به ملت بزرگ ایران است که اکنون شاهد مصائب بخشی از این خیانت در اوضاع اقتصادی کنونی هستیم مگر می شود فراموش کرد که چگونه اصلاح طلبان با شهوت قدرت طلبیشان ، پیروزی ملت در مسئله هسته ای رابه چالش کشیدند و تحریمها را علیه ملت پی ریزی کردند

مگر می شود جهالتی  که کشور را به لحاظ مناسبات بین المللی  سیاست خارجی حداقل 15 تا 20 سال عقب انداخته و حیثیت مردم سالاری دینی نظام را زیر سؤال برده است  با یک عذرخواهی حل کرد و اکنون فرصتی فراهم کرد تا همان افراد با منطق تقلب به عرصه انتخابات وارد شوند . ضمن اینکه شواهد نشان دهنده ادامه این فتنه گری های کور طالبان اصلاح در بر هم زدن نظام اقتصادی سیاسی کشور است لذا به نظر می رسد اساس تفکر وابسته به غرب نباید جایگاهی در انتخابات نظام مستقل جمهوری اسلامی ایران داشته باشد از طرفی این روزها همان فتنه گران باشعار مذاکره با آمریکا عوام فریبانه خودرا آماده ورود به عرصه انتخاباتی میکنند که طرح این دیدگاه نیز نشانه آشکار وابستگی فکری آنان به مکتب استکباری لیبرالیسم است

مناظره همواره روشنگری و فهم بهتر امور را برای نظاره گرانش به ارمغان می آورد علی مطهری که بار نخست در مناظره برنامه دیروز ،امزوز، فردا در قامت دفاع از جریان فتنه در سال 88 ظاهر شد این بار نیز در ادامه همان نگرش در این برنامه به بهانه سوال از رییس جمهور بار دیگر برهمان روش دفاع از فتنه تاکید کرد

این جمله علی مطهری که خطاب به زارعی گفت: "شمادرانتخابات سال 88 به خاطر اینکه اون آقایون دولت را متهم به تقلب کردند این همه سر و صدا کردید  حالا خودتان دارید  هیات رییسه مجلس  رو متهم به تقلب میکنید "   در واقع همه منویات و  عمق کینه ونفرت وی از برخورد کنندگان با فتنه ونیز استمرار  دفاع وی از فتنه جویان را آشکار کرد
علاوه براین خبط آشکار ، نیز  تاکید مداوم وی بر اینکه توصیه های رهبری  را نباید در امور مجلس وتصمیم گیزیهای نمایندگان دخالت داد بخش دیگر از ضمیر وتفکر وی وامثال او را آشکار تر کرده است
همجنین مصادره به مطلوب وی از بخشی از سخنان آفا  برای آنکه بقبولاند نباید سخنان حکیمانه ایشان را جدی گرفت عمق انحراف فکری و نگاه تخریبی وی نسبت به ولایت را نشان میدهد
در مجموع باید گفت مطهری  با بکارگیری ادبیات عامیانه ونشان دادن  اینکه سطح فکری او مانند عوام است شاید توانست افکار ساده اندیش را در این مناظره با خود همراه کند ولی آنهایی که اندکی ژرف تر به مسائل نگاه میکنند  گفتار علی مطهری را پوپولیستی و سفسطه آمیز دریافتند
بخش مهمی  از این مناظره که مطهری بیشتر به آن پرداخت مبحث انحرافی  ضرورت بی توجهی به توصیه های رهبری معزز است که متاسفانه زارعی نتوانست هیچگونه دفاع معقولی از این بحث انحرافی داشته باشد لذا به نظر میرسد آگاهان عرصه سیاست ولایی باهمه توان برای شفاف سازی این انحراف آشکار در نظام وارد عرصه شده و این مقلطه را برای عموم غلط گیری کنند چون آنچه  برسر اوضاع اقتصادی کشور تاکنون آمده است همین انحراف بزرگ بی توجهی به محور ولایت وبه کار نگرفتن توصیه های خردمندانه آن عزیز  به ویژه در حفظ وحدت و همکاری قوا است

سلام
امروز اقدامی در مجلس شکل گرفت که میتوان گفت  برگ زرین و از افتخارات اصولگرایان واقعی مجلس شورای اسلامی است و برخود لازم دیدم تا به عنوان قطره ای از دریای بیکران ملت ایران  این رفتار ارزشی و انقلابی را با قلم زدن ناقصم   بستایم
البته شاید فهم این رفتار برای بسیاری ،حتی مدعیان اصولگرایی قابل درک نباشد که چرا امروز برخی از اعضای جبهه پایداری در مجلس هنگام اعلام وصول و قرائت متن سوال از رییس جمهور صحن علنی مجلس را ترک کردند؟
هر چند جناب کوچک زاده هنگام ترک صحن مجلس  به سادگی بیان کرد  سوال از رییس جمهور با توجه به شرایطی که رهبری معزز  اخیرا هشدار وبرچاره آن فرمان داده اند همخوانی ندارد ولی متاسفانه به نظر میرسد حتی بسیاری از مدعیان اصول در مجلس نتوانستند این مفهوم ساده را درک کنند ویا سکوت کردند  لذا چند تن از این مدعیان باعنوان کردن این موضوع که رهبری هیچ فرمانی برای سوال نکردن از رییس جمهور نداده اند بر  این برداشت خام وشاید هم  تجاهل العارفانه  خود عامدانه  پای فشردند
 به یقین آگاهان مسائل مجلس می دانندو از جمله آقای زاکانی به این مضمون عنوان کردند که کار  80 نماینذه سوال کنننده  از رییس جمهور خرکت سیاسی است  و گره گشای امور نخواهد بود شاید جای این پرسش  از همین آقا و دیگر مدعیان همراه وی باشد  پس چرا با وجود آگاهیتان از حرکت سیاسی سوال کنندگان شما سکوت کردید؟! و همان رفتار ارزشی  اعضای جبهه پایداری  را تدبیر نکردید؟! این همان نکته ای نیست که آقا برآن تاکید دارند که به هر حرکتی باید در  زمان واقعه پاسخ مناسب داده شود  واگر واقعه گذشته باشد دیگر هیچ پاسخ درستی نیز جبران مافات را نخواهد کرد؟

دوستی میگفت شنیدی  عامل  مهم اخلال بازار ارز  رو به نام  ی ر ج  معرفی کردند؟ گفتم:  آره واقعا که  دستگاه قضا سنگ تمام گذاشته و داره خوب  با اخلال گرها برخورد میکنه! ....گفت: از پرونده سه هزار میلیاردی چیزی شنیدی؟! گفتم: آره دادستان گفته به زودی حکمشون رو صادر میکنند ... گفت آخرین خبر اختلاس اینه که کیفر خواست های جدیدی براش صادر شده گفتم خب حتما موارد جدیدی پیدا شده که باید رسیدگی بشود

گفت: نکته باریک تر از مو اینجاست که برخی معتقدند  این پرونده ها  قراره شامل مرور زمان شود تا عمر دولت به سر آید   گفتم: این چه ربطی به پایان عمر دولت داره ؟ گفت: این خبر را از یک آقای خیلی  محترم! شنیدی که آقای احمدی نژاد صبر کنید تا با هم به اوین برویم ...گفتم: آره گفت: حالا بگرد ارتباطشو پیدا کن گفتم آقا ما رو وارد این مباحٍٍث نکن  که سر در نمی آریم ......

امروز با یکی از دوستان درباره تبادل نامه های سران قضا واجرا ،باهم  گفتگو می کردیم
رفیقم میگفت نامه پراکنی بزرگات قوا شائبه ردوبدل کردت اتهامات بزرگ علیه یکدیکر  را در اذهان عمومی ایجاد میکند
گفتم این نشان دهنده وجود مردم سالاری در کشور است  که قوا برای بهتر شدن امور  همدیگر را به نقد بکشند و این خاصیت دموکراسیست
گفت  آیا رسانه های معاند و عوام هم مثل نو برداشت میکنند ؟ ودر ادامه سوالش گفت در حال حاظر این رسانه ها  با استناد به بخشهایی از این نا مه ها   در القائات خوداین مطالب را تخریبی عنوان میکنند وعوام هم ناخواسته شاید آن را عمیق بودن اختلافات برداشت کنند
گفتم به هر حال طرح شدن این مباحث شاید موجب روشنگری اذهان عمومی جامعه باشد
گفت از خوش بینی تو در عجبم چرا که عمده مردم از وضعیت نابسامان معیشتی در رنجند و آنوقت چگونه طرح اینگونه مباحث را موجبات فراهم شدن آگاهیشان تلقی کنند ؟ بهتر است این آقایان  مسائل و  اختلافاتشان را با مصلحت اندیشی به میان مردم نکشند
گفتم اتفافا آقایان براساس همین مصلحت اندیشی سعی میکنند تا مردم را نسبت به مسائل پیش آمده آگاه کنند اگر در نامه ها دقت کرده باشی به این موضوع به صراحت اشاره شده
گفت از غرایب روزگار آنکه در تامه ها هرکدام تاکید کرده اند که طرح  این موضوعات و کشاندن آن به مردم صحیح نیست ولی نمیدانم  برای چه مصلحتی ، خود یا مردم ،مشکلاتشان را به مردم میکشانند؟! برخی از مردم میگویند مگر دو تن از مراجع فتوا نداده ان که نامه نگاری نکنید پس چرا دوباره رییس دستگاه قضا نامه ای که نشان دهده عمق تفاوت برداشتهای مختلف از قانون است علنی کرده است ؟
گفتم ایشان حنما مصلحت دانسته اند
بحث همچنان ادامه یافت تا آنکه فهمیدیم که شاید مصلحت بر همه چیز ترجیح دارد  راستی کدام مصلحت ،مصلحت خود یا مردم؟

سلام

سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت وامامت امام محمد باقر (ع) را به همه شیعیان  تسلیت عرض میکنم .
نامه دیروز احمدی نزاد در پاسخ به رییس دستگاه قضا که می توان از آن با عنوان شکست تلخ سکوت 7 ساله یاد کرد یا به تعبیر میرزا بنویسهای اخبار ، بمب بزرگ خبری محافل سیاسی و رسانه ای است که اکنون خوراک بلند مدت رسانه های معاند داخلی وخارجی را فراهم کرد
احمدی نژاد پس از سالها پنهان نگه داشتن برخی واقعیتها  دیروز درپاسخ نامه ای غیر مترقبه ، دیوار کتمان حقایق را فرو ریخت و ابراز داشت آن حرفهایی  را که شاید اکنون نمی بایست میگفت !
سخنان بی محابای رییس جمهور در این نامه نشان از درد دلهای نهفته ای دارد که پس از مدتها اکنوت زخم آن سر باز کرده و عمق این جراحت را می نمایاند
تابعان ولایت در این مقطع شاید به احمدی نزاد نحستین خرده ای  که بگیرند این باشد چرا در برهه حساسی که رهبری معزز  تاکید دارند که باید از هرگونه  اختلاف پرهیز کرد وی  سکوت را شکسته است و ناگفته ها را فریاد کرده است که ایراد کاملا درستی است ولی  بررسی حوادٍث  سیاسی اخیر شاید اندکی فضای فعلی را روشنتر کند اهم حوادث عبارتند از سفر رییس جمهور به سازمان ملل و گارد گیریها و ایراد گرفتن های  مخالفان وی در داخل از نحوه سفر وی گرفته تا به خرده گیریها به همراهان ونیز  سخنان وی و سپس در غیاب رییس جمهور دستگیر کردن مشاورش و در ادامه هجمه بزرگ رسانه ای به مصاحبه رییس جمهور و تنها مقصر دانستن دولت در توطئه اقتصادی  از جمله   حقایق تلخی است که  بی تقوایان سیاسی داخل به رغم فرمان رهبری برضرورت حفظ وحدت  رقم زده اند تا احمدی نزاد  هم به اشتباه آنان دچار شده و همانگونه عمل کند
 در مجموع در این مقطع باید  بزرگان سیاست با درک شرایط حساس کشور به واسطه اوضاع اقتصادی  وشرایط فشار کشورهای سلطه  از هر گونه اختلاف بیشتر پرهیز و از دامن زدن به تنشها ی داخلی خویشتن داری کنند  
 

 آیا دولت سیاستگذاری جدیدی به غیر از مرکز  مبادلات ارزی شکل داده که به یکباره شاهد کاهش 1500 تومانی دلار هستیم ؟! یا دخالت دستگاه قضا  در بازار ارز و دستگیری چند دلال جزء موجب  سقوط نرخ ارز گردید؟
برخی معتقدند التهاب بازار ارز وسکه داستان تکراری این ایامه که عده ای مغرضانه و یا نا آگاه هانه تلاش میکنند همه تقصبرها را فقط متوجه نا کارآمدی دولت کنند اما با گذشت تنها دو روز از مصاخبه رییس جمهور و توضبح  اوضاع اقتصادی که برضرورت همکاری قوا  برای کنترل بازار از هم گسیخته ارز تاکید کرد دیدیم به رغم به تعطیلی کشاندن بخشی از بازار تهران و رساندن نرخ دلار به 4500 تومان  ، قوه قضا ومجلس نیز با اندکی خارج شدن از لاک نظاره گری و داستان گویی انتقادی ، وادار به تحرک گردیدند تا اندکی برای ساماندهی اوضاع شاید به دولت کمکی کنند هر چند برای آقایان سخت بود که از حمله به صحبتهای اخیر احمدی نژاد بپرهیزند پس با سنگ تمام گذاشتن نقادی البته تو شاید بخواهی بخوانی تخریب ، وسپس در پی آن آشفتگی بازار تهران ، شاید  اندکی به خود آمدند که باید آنها نیز به جای نقادی! ورود پیدا کنند .
البته ورود این آقایان برای  کمک شاید ناخواسته به دولت که میتوان از آن به توفیق اجباری یاد کرد و تلاش  اندکشان در همکاری با دولت  برای  برچیدن بازار دلالی ارز که برخی آنرا مشکل اصلی بی ثباتی بازار  میدانند موجب شد تا با دستگیری 16  اخلال گر جزء ، به رغم میل برخی ها با دخالت دستگاه قضا نرخ دلار از مرز 4500 به 2700 سقوط کند که این همکاری را می نوان به فال نیک گرفته تا شاید اینگونه همکاریها افزون گردد
عده ای بر این باورند که همین کاهش سریع نرخ دلار پس ار اقدام عملی علیه اخلال گران اقتصادی نشان دهنده صحت سخنان رییس جمهور در وجود دستهای آلوده پشت پرده برهم زننده نظام اقتصادی است
البته اگر این همکاری موجب تحکیم مواضع دولت شود شاید به مذاق برخی خوش نیاید لذا باید این روزها باز منتظر تحرک بیشتر تروریستهای فرهنگی رسانه های اینترنتی منتسب به اصولگرایان برای تخریب وضع سامان یابی بازار ارز باشیم

سلام....
چند روزی است هیاهویی برای آمدن یا تیامدن مهدی هاشمی درمحافل خبر پراکنی اینترنتی  برپاست تا امروز که به نیامدن مهدی  و دستگیری فائزه هاشمی منجر شد 
سلسله شایعات پیرامونی این موضوع مخاطبان آگاه وفارغ از جنجالهای خبری  را به سوالاتی روشنگرانه میکشاندکه مگر وی مجرم فتنه ای تبود که مردم خواستار استرداد و محاکمه او هستند؟ پس چرا عده ای از برگشتن وی بیمناک شده اند؟ ویا آیا این تعبیر درستی است که عده ای  با ارائه اخباری مبتی بر (پرونده مهدی هاشمی قطعاً رسیدگی می‌شود )  ( مهدی هاشمی از پلکان هواپیما به زندان منتقل شود)   تلاش میکنند از برگشتن ودستگیری وی پیشگیری کنند ؟
چرا دستگاه قضا در آستانه ورود یک متهم به کشور به فکر اجرای عدالت پس از گذشت سه سال از فتنه بادستگیری فائزه هاشمی افتاده است ؟ آیا دستگیری خواهری مجرم  پیامی برای فراری دادن برادر متهمش نیست ؟
آیا این احتمال درسته  که مهدی هاشمی به منظور ارزیابی اوضاع برای ورودش ( جزئیات بازگشت مهدی هاشمی به کشور ) این جنجال رسانه ای را به راه انداخته است؟  تا با بررسی موضعگیریها و اتخاذ راهکارهایی بستر حضورش در کشور را تسهیل کند؟.....یافتن پاسخهایی برای سوالاتی از این دست می تواند تحلیل دقیقتری از این همه هیاهوی رسانه ای را نمایان سازد

موضوع فرهنگ  از حوره های پر مقوله ای است که همه خود را در آن صاحب نظر میدانند و به راحتی درباره آن اظهار نظر می کنند براین اساس میشود گفت  هرروزدر رسانه ها و جراید ، شاهد انتقادهای فراوان به مسئولان ودستگاه فرهنگی کشور هستیم
در چند روز اخیر سخنان ضرغامی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف  بهانه ای برای منتقدان منصف وغیر آن فراهم کرد تا انبوه نقد خود را به سازمان  صداو سیمای  کشور در رسانه ها ارائه کنند
بدیهی است که کار کردن در حوزه فرهنگ باتوجه به سلایق مختلف بسیار سخت تر ازامور دیگر است لذا برآورده کردن خواسته های متنوع به ویژه دربرنامه سازی  صداو سیما همچون جمع کردن بین اضداد است  همچنانکه از نقدهای وارد شده به رسانه ملی میتوان به تفاوت همین سلیقه ها پی برد
درمجموع میتوان نقدهای به رسانه ملی را دریک تقسیم بتدی کلی به دو دسته عمده  1 - نقد سلبی ،تخریبی و سلیقه ای 2-نقد ارشادی ،تبیینی و مستند  تقسیم کرد
دربخش نخست ، جذاب و سرگرم کننده نبودن  برنامه ها ، قابل رقابت نبودن با شبکه های ماهواره ای واستفاده تکردن  از افراد مشهوردر فیلمسازی برای  برنامه سازی از عمده نقدها به رسانه ملی است
به نظر میرسد دراین مقوله نقد ، افراد با اتکاء به سلایق وبرداشت  شخصی و اقناء نشدن حض بصر خود از  تلوزیون ، انتقاد خود را ارائه میکنند  البته  این نوع دیدگاه بیشتر برجنبه های بصری  تاکید دارد  و توجه چندانی  به جایگاه فرهنگ سازی  رسانه ملی ندارد وبیشتر رسانه را از جتبه تفریحی ارزیابی میکنند
در نقد به این دیدگاه باید گفت عالمان علوم رسانه ای و فرهنگی این  حوزه را به دو مقوله فرهنگ الهی دینی و فرهنگ سکولار ولاییک تفسیم بندی میکنند یعنی عمده فعالیتهای فرهنگی در این دو بستر یاد شده جریان دارد  براین اساس ماموریت  رسانه ملی برای توسعه فرهنگ الهی  اخلاق مدار است و لی در بیشتر شبکه های ماهواره ای  این  چارچوب رعایت نمیشود البته بیان این نکته دال براینکه همه برنامه های رسانه ملی  در بسترفرهنگ دینی قراردارد نیست چرا که عمده انتقادات دسته دوم منتقدان براین موضوع تاکید دارد
اشتباه بزرگ دسته نخست منتقدان قیاس کردن برنامه های رسانه ملی با شبکه های خارجی است که این مقایسه دوچیز ناهمگون مانند مقایسه شب وروز است که شاید برخی انتظار داشته باشند  که ستاره ها  در روز هم باید همچون شب بدرخشند درست است که آسمان شب وروز یکی است یا ابزار و فنون برنامه سازی دررسانه ملی و شبکه های  ماهواره ای  یکی است   ولی نمیتوان محصول وتاثیر گذاری را از یک جنس ارزیابی کرد بگذارید شفافتربگویم این چه سفسطه ای است که باید بین  برنامه سازی درتلوزیون ملی وبرنامه های شبکه ها قیاس برقرار کرد ؟
آیادرشبکه ها و  سینماهای غرب  فیلمهای اخلاقی وهنری مخاطب و فروش بیشتری دارند یا فیلمهایی که از جلوه های بصری ویا خشونت و دلربایی بیشتری برخوردارند ؟ ایا فروش ومخاطب کمتر فیلمهای اخلاقی وهنری از نقص آن است؟
حکایت برخی از این منتقدان حکایت همان پشت گود نشسته هاست که  مشکل را  فقط دربرنامه های  صدا وسیما جستجو میکنند درحالی که دشمن براساس ان لانفس لاماره بالسوء با آگاهی از میل انسانی به لذات ظاهری ، مخاطب ایرانی را هدف قرارداده است  میشود فرض کرد که اگر یکی از کانالهای  صدا و سیما همه فیلمهای اخلاقی وهنری  دنیا را از کارگردانانان به نام  و واقعا متناسب با فرهنگ و ارزشهای کشورمان را تهیه وپخش نماید آیا میتوان گفت دیگر کسی پای فارسی 1  نمیشیند ؟ که به نظر میرسد دراین فرض  هیچ عقل سلیمی بدون مخاطب بودن فارسی 1 را تایید نمیکند چرا که براساس اصل حض بصر در رسانه های دیداری ، مخاطبی که اصول اخلاقی دراو چندان تعمیق شده نیست به دنبال لذات ظاهری براساس امیال درونی است  و از برنامه های باز تر استقبال میکند  این واقعیتی ست که جلوه آرایی دروغین راحتتر از جلوه آرایی راستین است یا به عبارتی  انجام کار نیک  سختر ازانجام کار بد است بگذارید رک و بی پیرایه بگویم اگر همین سریا لها ی ایرانی صدا وسیما با همان جلوه های ظاهری فارسی 1 پخش میشد آیا  آن شبکه ها از دید منتقدان دسته نخست  دیگر چیزی برای عرضه کردن ورقابت دارد ؟ آیا این منتقدان سطحی نگر بازهم اعتراضی داشتند؟
 بخشی از منتقدان این گروه  همواره به استفاده نکردن از بخش زیادی  از فیلم وبرنامه سازان  مشهور در صدا وسیما انتقاد دارند البته با بررسی پیشینه این افراد هترمند گفته شده در میابیم  بخش عمده شهرت  آنها به واسطه تبلیغاتی است که در رسانه های غربی یا در جشنواره های فیلم بازتاب میابد
متاسفانه بخشی ازاین فیلم سازان و سینما گران یا به عبارتی معماران ساختار فرهنگی کشور در آثارشان به جای آبادانی و ساختن به تخریب همه هنجارهای فرهنگی  اجتماعی میپردازند و از بنا کردن فقط مقدمه آن تخریب را آموخته اند وفریاد این آموزه نافصشان گوش فلک را کر کرده است وتا کسی به انها بگوید ازسیاهی ها گفتی اکنون اندکی روشنایی هم ترسیم کن  بلافاصله  فریاد وا اسفا در نبود آزادی بیان وفیلم سازی  میسرایند وفرهیختگان خود تعریف کرده  را مخاطب آثارخود مینامند نه مردم را که کاش   خود جای مخاطب آثارشان بشینند و قضاوت کنند
شاید استفاده نکردن از این افراد در برنامه سازی رسانه ملی برای آنست که این گروه خود شیفته نشان دادند  که نمیتوان به آنها به عنوان یک  فرهنگساز واقعی که درک دقیقی از هنجارهای جامعه دارد اعتماد کرد چون فکر واندیشه غرب زده شان مغایر با ارزشها وفرهنگ ملی است این قبیل افراد را باید سوداگران مرگ فرهنگی جامعه نامید پس هرگونه فعالیت امثال آنها  درعرصه فرهنگ جامعه تخدیر روح ملی را دربر دارد
البته بسیاری از منتقدان بخش دوم بسیار به جا ونیک چالشهای رسانه ملی را برشمرده  به دردهای  ناشی ازنمود نیافتن فرهنگ الهی در فیلمها و سریالهای  صدا وسیما اشاره  دارند ولی به نظر میرسد باید به علت واقعی این بیماری و نقص بزرگ برنامه سازی در عرصه رسانه و  هنر هفتم  پی برد در واقع  بزرگترین اشتباه مسئولان فرهنگی جامعه در عدم توجه ودقت   به مبحث پرورش هنرمندان متعهد در عرصه فیلمسازی است بگذارید آشکار بگویم بسیاری از متولیان فرهنگ الهی  اصولا سینما وفیلمسازی را بنا برشرایطش مغایر با ارزشهای اسلامی  میشناسند لذا  هیچگاه  در این حوزه با تاثیر گذاری مطلق و بی بدیل  سرمایه گذاری دقیق   ومناسبی برای نیروسازی صورت نگرفته لذا آسیبهای فعلی ، ناشی از همین بروزو ظهور سکولارها در این عرصه هست که از تعمیق کردن  ارزشهای الهی در برنامه سازیها خود داری میکنند
واقعیت تلخ فیلم و سریال سازی در رسانه ملی و به ویژه در سینمای ما این است که متاسفانه بخش عمده ای  از فیلمسازان ما به لحاظ اعتقادی  تقیدی به ارزشها ، حتی ارق  میهن وفرهنگ ملی ندارند و براین اساس مورد توجه قرارگرفتن برخی  آثار بسیط آنها در مجامع به اصطلاح هنری  به دلیل تقابل فرهنگی آثار آنها با فرهنگ ملی کشوراست یا به عبارتی در  آثار شان با  بیان دوپهلوی سنتها ، فرهنگ ملی واسلامی  را درتقابل با دیدگاه  اومانیستی و لیبرال به چالش دعوت میکند 
و عده ای در داخل نیزچشم بسته  به این دسته از فیلم سازان دست مریزاد میگویند! که نگویند خارجیها بهتر از ما هنرمندان را میشناسند البته همیشه هم ضرب المثل هایی چون کاچی به از هیجی یا درنبود گوشت چقندر سالار است به کمک این عده در درون میاید که قحط الرجال هنری را اینگونه توجیه و زنگار رابه جای خاک طلا به جامعه عوام کشور قالب کنند غافل ازاینکه هیچ جشنواره فیلمی در دنیا بدون قصد مسخ فرهنگی درجهت ارزشهای پذیرفته خودشان به باصطلاح هنرمند  کشوری جایزه نمیدهند
درمجموع آنکه برای ارتقائ سطح برنامه سازی در رسانه ملی و سینمای ایران براساس فرهنگ الهی و اخلاقی  باید  زمینه وبستری  برای رشد تهیه کنندگان و کارگردانان جوان ، خلاق و متعهد به ارزشهای فرهنگی جامعه فراهم کرد 

سلام

دلم برای نوشتن در وبلاگم تنگ شده  شاید یکی بپرسه چرا انقدر دیر به دیرمطلب میزنی ؟! واقعیتش اینه که بیشتر اوقات  دربخش نظرات  سایتهای خبری  یا وبلاگها  تظر مو می نویسم شاید به علت تخلیه شدن  نوشتاری دیگه انگیزه ای برای نوشتن در وبلاگ برام باقی نمی مونه ....ولی خدارو شکر در دوهفته اخیر سایتها با توصیه مسئولان یا اگر بخواهیم  خوشبینانه به این سایتها بنگریم   شاید با درک موقعیت  هم به لحاظ  برگزاری اجلاس غیر متعهدها درتهران  و هم درک  افزایش فشارهای خارجی به کشور   برخلاف شیطنت باطنیشان کمتر مطالب آزار دهنده  و  وحدت شکنانه عرضه کرده اند ! لذا  فرصتی شد تا به وبلاگ سری بزنم وبرای  دلم بنویسم ......

گاهی با دوستان درمیان می گذارم که براستی خدا بزرگترین  نعمتهایش را  به  ما ایرانیان الطفات کرده  چرا که بین همه تمدنهای بزرگ دنیا مارا به میراث داری  درخشان ترین فرهنگ و تمدن بشری زیبنده کرده است   و از میان ادیان الهی برترین دین مبین ،به ما عنایت شده  و نیز میان  مذاهب وفرق اسلامی پویاترین و عقلانی ترین مذهب ، شیعه  اثتی عشری ونعمت  انتظار  قائم آل محمد(ص)  به ما مرحمت کرده   علاوه برهمه اینها بزرگترین انقلاب انسانی  دنیا با تمسک به ارزشهای الهی با الطفات آن کزیم  در کشور ما رخ داده است

آن بی نیاز یگانه ما را  وارث خون  هزاران شهید گرانقدر  ارزشهای والای انقلاب  اسلامی همراه با توفیق درک اندکی از راد مردیهای  این راهیان کوی دوست  نمود  و اکنون ما ایرانیان را  از سرعنایتش  منادی آزادگی و انقیاد از طاغوتهای زمانه و منشاء بیداری اسلامی  در منطقه و جهان امروز کرده است

 البته کور دلان عالم و حتی این سرزمین پر برکت  شاید تاب و طاقت درک اینهمه نعمتهای بیکران خدا را نداشته واز سر عناد  و دنیا پرستی همه این برکات داده شده به این ملت را حاشا کنند.... 

 پس بیاییم لایق اینهمه عنایت با شکر نعمتهای بیشمارش  باشیم ..... که مبادا کفر نعمت .............